رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

رها

وقتی کوچولو بودم

این عکسها مربوط به خیلی وقت پیش است. بیشتر از 2 سال پیش، یازدهم دی ماه 92 . تازه یک روز مانده بود که 6 ماهه بشم و مامانم در مرخصی زایمان به سر می برد. قرار بود به آتلیه برویم و از جمال گردو قلنبه و سر کچل من عکس بندازیم شب قبل از رفتن به عکاسی. مامان بینوای من تاصبح نخوابید چرا که من سرما خورده بودم و تب داشتم به طوری که میخواست قرار عکاسی را کنسل کند. اما وقتی من حالم بهتر شد، به همراه خاله زهرا به عکاسی رفتیم. اما در جریان باشید، که در حین عکاسی مامانم متوجه تب بسیار بالای من شد و من از آتلیه با آژانس به مطب دکتر منتقل شدم...              ...
30 دی 1394

برف بازی

آخ جون برف... همه جا سفیدپوش شده...     و این هم اولین باری که من برف را درک کردم..خیلی دوست داشتنی است... اما فرصت برف بازی نداشتیم جمعه 25 دی ماه با مامان و بابا و عموسلمان و... به شمشک رفتیم و اونجا حسابی برف بازی کردیم..       من و بابام با تیوب از روی برف ها سر خوردیم و حسابی کیف کردیم. و با گوله برفی مامانم و سفید پوش کردم     هرچند من حسابی خیس شدم چون تمام مدت خودم و روی برف ها ولو می کردم     خیلی خوب بود اما من حسابی سردم شده بود و حسابی خیس شده بودم. این بود که مامانم منو توی یک پتو پیچید و توی ماشین برد و من ...
25 دی 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رها می باشد